کد مطلب:27938 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

مبدأ نامگذاری علی به «امیر المؤمنین»












518. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:اگر مردم می دانستند كه علی چه زمانی «امیر المؤمنین» نامیده شد، فضلش را انكار نمی كردند. علی، امیر المؤمنین نامیده شد، در حالی كه آدم علیه السلام در هنگامه دمیدن روح در كالبدش بود.

خدایعز و جل گفت:«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن م بَنِی ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؛[1] و چون پروردگارت از پشت فرزندان آدم، پیمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه كرد كه:آیا من پروردگار شما نیستم؟»، فرشتگان گفتند:بله.

خدای - تبارك و تعالی - گفت:«من پروردگار شمایم و محمّد پیامبرتان و علی امیرتان».[2].

519. الكافی - به نقل از علی بن ابی حمزه -:من [ حاضر] بودم كه ابو بصیر از امام صادق علیه السلام سؤالی كرد. گفت:فدایت شوم! پیامبر خدا چند بار به معراج رفت؟ گفت:«دو بار. جبرئیل علیه السلام پیامبرصلی الله علیه وآله را در جایی متوقّف كرد و گفت:ای محمّد! همان جا بِایست. تو در جایی ایستاده ای كه تا كنون هیچ فرشته و پیامبری در آن جا نَایستاده است....

خدای - تبارك و تعالی - گفت:"ای محمّد!". پاسخ داد:لبّیك، ای پروردگار من!

[ خداوند متعال] گفت:"پس از تو، چه كسی برای امّت توست؟". [ پیامبرصلی الله علیه وآله ]گفت:خدا داناتر است. [ خداوند ]فرمود:"علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان و سرور مسلمانان و پیشوای سپیدرویان"».[3].

سپس امام صادق علیه السلام به ابو بصیر گفت:«ای ابو محمّد! به خدا سوگند، ولایت علی علیه السلام از زمین نیامده است؛ بلكه از آسمان و با خطابی رو در رو آمده است».[4].

520. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:به من وحی شد كه علی، امیر مؤمنان و سرور مسلمانان و پیشوای سپید رویان است.[5].

521. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:جبرئیل علیه السلام چیزی را از جانب پروردگار برایم آورد كه چشمم بدان روشن شد و سینه و قلبم بدان شاد گشت. او می گوید:همانا علی، امیر مؤمنان و پیشوای سپیدرویان است.[6].

522. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:... ای علی! تو در آسمان، امیر مؤمنان و در زمین، امیر مؤمنان هستی.[7].

523. امام حسین علیه السلام - درباره امام علی علیه السلام -:مردی نزد او آمد و گفت:ای ابو الحسن! تو ادعا می كنی كه امیر مؤمنانی. چه كسی تو را بر مؤمنان امیر كرده است؟ گفت:«خداوند جل جلاله مرا بر آنان امارت داده است».

مرد، پیش پیامبر خدا آمد و گفت:ای پیامبر خدا! آیا علی راست می گوید كه خداوند، او را بر خلقش اِمارت داده است؟ پیامبرصلی الله علیه وآله خشمگین شد و گفت:«علی، با ولایتی از جانب خدای عز و جلامیر مؤمنان است. خداوند بر فراز عرش خود، آن را برایش مقرّر نمود و فرشتگان خود را بر آن، گواه گرفت».[8].

524. الكافی - به نقل از جابر -:به امام باقرعلیه السلام گفتم:چرا [ علی علیه السلام ]«امیر المؤمنین» نامیده شد؟ گفت:«خدا او را [ چنین] نامید».[9].

525. حلیة الأولیاء - به نقل از قاسم بن جندب، از اَنَس -:پیامبر خدا گفت:«ای انس! برای من آب وضویی بریز». [ پس وضو ساخت و] سپس برخاست و دو ركعت نماز خواند. سپس گفت:«ای انس! نخستین كسی كه از این در بر تو وارد می شود، امیر مؤمنان و سرور مسلمانان و پیشوای سپیدرویان و خاتم اوصیاست».

با خود گفتم كه «خدایا! او را مردی از انصار قرار بده» كه علی علیه السلام در آمد. پیامبرصلی الله علیه وآله گفت:«انس! این كیست؟». گفتم:علی است. پس شادمان برخاست و او را در آغوش گرفت و چنان همدیگر را در آغوش گرفتند كه عرق صورت هر دو، به هم آمیخت.

علی علیه السلام گفت:ای پیامبر خدا! با من به گونه ای رفتار كردی كه تا كنون ندیده بودم! گفت:«چرا چنین نكنم، در حالی كه تو از جانب من، ابلاغ می كنی و صدای مرا به آنان می رسانی و پس از من، آنچه را در آن اختلاف می كنند، برایشان روشن می سازی».[10].

526. تاریخ دمشق - به نقل از اَنَس بن مالك -:پیامبر خدا گفت:«برایم آب وضویی بریز». پس وضو ساخت و برخاست و دو ركعت نماز خواند. سپس گفت:«ای انس! نخستین كسی كه از این در می آید، امیر مؤمنان و پیشوای سپیدرویان و سرور مؤمنان، علی است».[11].

527. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:ای اُمّ سلمه! گواه باش و بشنو كه این، علی، امیرمؤمنان و سرور مسلمانان است.[12].

528. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:ای امّ سلمه! این، علی، سرور مُكرّم، امید مسلمانان، امیر مؤمنان، و جایگاه راز و دانش من است و دری است كه بدان پناه می بَرم و اوست وصیّ من بر اهل بیتم و بر نیكان امّتم. اوست برادرم در دنیا و آخرت و اوست همبر من در منزلگاه والا.[13].

529. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:پس از من، پیشوای مسلمانان، امیر مؤمنان و مولای آنان، علی بن ابی طالب است.[14].

530. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:ای علی! تو امیر مؤمنان، پیشوای مسلمانان و رهبر روسپیدانی.[15].

531. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - در توصیف علی علیه السلام -:اوست امیر مؤمنان و رهبر سپیدرویان و مهتر دین و نیك ترین اوصیا.[16].

532. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - در توصیف علی علیه السلام -:اوست برادر و وزیر (دستْ یار) من و بهترین كسی كه در میان خاندانم بر جای می نهم و [ اوست] سرور مسلمانان و امیر مؤمنان پس از من و پیشوای سپیدرویان در روز قیامت.[17].

533. الأمالی - به نقل از ابوذر غِفاری -:روزی نزد پیامبر خدا در مسجد قُبا بودیم - و ما گروهی از اصحاب حضرت بودیم - كه گفت:«ای اصحاب من! از این در، مردی بر شما درمی آید كه امیر مؤمنان و پیشوای مسلمانان است».

همه (و از جمله من) نگریستیم، كه ناگهان دیدیم علی علیه السلام پدیدار شد. پیامبرصلی الله علیه وآله برخاست و به پیشواز او آمد. با او معانقه كرد و میان چشمانش را بوسید و او را آورد و در كنار خود نشاند. سپس با چهره كریمانه خود به ما رو كرد و گفت:«این، امام شما پس از من است. اطاعت از او اطاعت از من و سرپیچی از او سرپیچی از من است و اطاعت از من اطاعت از خدا و سرپیچی از من سرپیچی از خدایعز و جل است».[18].









    1. اعراف، آیه 172.
    2. الفردوس:5066/354/3، ینابیع المودّة:802/279/2 و 803، نهج الحقّ:191.
    3. در متن عربی، تعبیر «قائد الغُرّ المُحَجَّلین» آمده است كه دهخدا درباره آن می گوید:لقبی است علی علیه السلام را، پیشوای گروه سپیدجبهگان و دست و پایْ سفیدان از كثرت وضو و مسح و یا آن كه مأخوذ است از حدیث نبوی كه:«اُمّتی الغُرُّ المحجَّلونَ یومَ القیامة من آثار الوضوء» (لغت نامه:مدخل «محجّلین»).
    4. الكافی:13/442/1. نیز، ر. ك:الاختصاص:54.
    5. موضح أوهام الجمع والتفریق:191/1، الیقین:37/184. نیز، ر. ك:تاریخ بغداد:7106/123/13.
    6. الاعتقادات:86.
    7. الیقین:79/242.
    8. بشارة المصطفی:24.
    9. الكافی:4/412/1، مختصر بصائر الدرجات:171.
    10. حلیة الأولیاء:63/1، تاریخ دمشق:8994/386/42، المناقب:75/85.
    11. تاریخ دمشق:8837/303/42.
    12. المناقب:163/142، كفایة الطالب:168، الإرشاد:47/1، بشارة المصطفی:167.
    13. المحاسن والمساوئ:44.
    14. الأمالی، صدوق:471/374، بشارة المصطفی:34، التحصین:20/563.
    15. الأمالی، صدوق:609/450، تفسیر فرات:360/266.
    16. الأمالی، صدوق:197/188، بشارة المصطفی:24.
    17. شرح الأخبار:170/206/1.
    18. الأمالی، صدوق:850/634، بحار الأنوار:34/106/38.